خدایـا! مـی دانـم لحظـاتی هسـت که مـی تـوان آن هنگام بزرگ شد یا سقـوط کرد. همان لحظـه ی کوتاه بین انتقام و بخشش، رفتن یا مـاندن، همان لحظـه ی انتخاب. می دانم که دستهایی که کمک می کنند مقدس تر از لب هایی اند که دعا می کنند. می دانم که پیام آورت -که پاکترین بندگانت است- گفتـه که سرزمیـن ها با کفـر باقـی می ماننـد ولی با ظلم نه. می دانم که در کتاب شریف خود -قرآن-گفته ای که «ظلم پذی,انسان,شرافت,زندگی ...ادامه مطلب