ششم و متوسطه اول

متن مرتبط با «کفایت» در سایت ششم و متوسطه اول نوشته شده است

به قدر کفایت از احوال رعیت برای توی شکم سیر بی شرف از خدا بی خبر گفتم!

  • خزانه های بغداد، پایتخت «عباسی» از ثروت های زمین پر و سرریزگشت؛ لیکن این اموال مانند دیگر امتیازات تنها نصیب خلفا و فرزندانآنان و وزیران می شد و یا آنانی که مورد خشم و غضب قرار نگرفتهبودند؛ اما توده ی مردم که در میان آنها افراد شایسته، با استعداد وپشتکار بالا فراوان بودند و افرادی که تملق گویی نمی کردند و پیشانیبه آستان ولی امر مسلمین جهان نمی سایند، در فقر و تنگدستی بهسر می بردند. برخی هیچ نداشتند و دیگران به حد کفاف نمی رسیدند. بدین سان دو طبقه ی اجتماعی با شکافی عمیق شکل گرفت: طبقه ی مرفهین که از آسایش افراطی برخوردار بودند و طبقه یتهیدستان که با مرگ و نیستی دست و پنجه نرم می کردند. در میاناین دو طبقه نیز گروهی آسیب پذیر با وضعیتی مناسب قرار داشتولی همواره بیم آن می رفت که آنان نیز در طبقه ی تهیدستان سقوطکنند. دارایی های حکومت، خرج قصرهای خلفا و امیران و خوشگذرانی آنان و افراد حامی حکومت می شد و اینان در خانه های خود بی پروابر چاکران و کنیزان و خواجگان خود بذل و بخشش می کردند. خلفا وامیران و دیوانسالاران، طبقه ی اول از حیث رفاه در جامعه ی عباسیبودند و پس از آنان، بازاریان قرار داشتند که در ناز و نعمت به سرمی بردند. اما مردم عادی در فلاکت و ویرانی و بین مرگ و زندگیدست و پا می زدند. بغداد میان کوخ های ویران و محقر و قصرهایعظیم و افراشته را با هم جمع کرده بود و آسمانش نعمت و نقمترا در کنار هم داشت. یکی از شاعران آن دوران در باره ی این شهرچنین سروده است: «بغداد، برازنده ی ثروتمندان است نه کسی کهدر فقر و تنگدستی شب را به صبح می رساند.» و یکی از مرفهینبغدادی سروده است: آیا هنگام پیمایش طول و عرض زمین به دیاریبرخورده ای که مانند بغداد، بهشت روی زمین باشد؟! زندگی در آنبا, ...ادامه مطلب

  • به قدر کفایت از احوال رعیت برای توی شکم سیر بی شرف گفتم!

  • خزانه های بغداد، پایتخت «عباسی» از ثروت های زمین پر و سرریزگشت؛ لیکن این اموال مانند دیگر امتیازات تنها نصیب خلفا و فرزندانآنان و وزیران می شد و یا آنانی که مورد خشم و غضب قرار نگرفتهبودند؛ اما توده ی مردم که در میان آنها افراد شایسته، با استعداد وپشتکار بالا فراوان بودند و افرادی که تملق گویی نمی کردند و پیشانیبه آستان ولی امر مسلمین جهان نمی سایند، در فقر و تنگدستی بهسر می بردند. برخی هیچ نداشتند و دیگران به حد کفاف نمی رسیدند.   بدین سان دو طبقه ی اجتماعی با شکافی عمیق شکل گرفت:   طبقه ی مرفهین که از آسایش افراطی برخوردار بودند و طبقه یتهیدستان که با مرگ و نیستی دست و پنجه نرم می کردند. در میاناین دو طبقه نیز گروهی آسیب پذیر با وضعیتی مناسب قرار داشتولی همواره بیم آن می رفت که آنان نیز در طبقه ی تهیدستان سقوطکنند.    دارایی های حکومت، خرج قصرهای خلفا و امیران و خوشگذرانی آنان و افراد حامی حکومت می شد و اینان در خانه های خود بی پروابر چاکران و کنیزان و خواجگان خود بذل و بخشش می کردند. خلفا وامیران و دیوانسالاران، طبقه ی اول از حیث رفاه در جامعه ی عباسیبودند و پس از آنان، بازاریان قرار داشتند که در ناز و نعمت به سرمی بردند. اما مردم عادی در فلاکت و ویرانی و بین مرگ و زندگیدست و پا می زدند. بغداد میان کوخ های ویران و محقر و قصرهایعظیم و افراشته را با هم جمع کرده بود و آسمانش نعمت و نقمترا  در کنار هم داشت. یکی از شاعران آن دوران در باره ی این شهرچنین سروده است: «بغداد، برازنده ی ثروتمندان است نه کسی کهدر فقر و تنگدستی شب را به صبح می رساند.» و یکی از مرفهینبغدادی سروده است: آیا هنگام پیمایش طول و عرض زمین به دیاریبرخورده ای که مانن, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها