من از شب های تاریک و بدون ماه می ترسم
نه از شیر و پلنگ؛ از این همه روباه می ترسم
من از صد دشمنِ دانای لامذهب نمی ترسم
ولی از زاهدِ بی عقلِ ناآگاه می ترسم
من از تهدیدهای ضمنی ظالم نمی ترسم
ولی از نفرین یک مظلوم، از یک آه، می ترسم
اگر چه راه دشوار است و مقصد ناپدید، امّا
نه از سختی ره، از سستی همراه می ترسم
من از عمامه و تسبیح و تاج و مسند شاهی
اگر افتد به دست آدمِ خودخواه می ترسم
برچسب : نویسنده : golzhya بازدید : 154