پینوکیو اصلا" نمی تـوانست لب به کاهـو بزند. به قول
خودش یک بار کاهو خورده بود و مریض شده بود و از هر
چه کاهوست بیزار شده بود. اما آن شب تا خرخره کاهو
خورد و بعـد از اینکه تـه ظرف کاهـو را درآورد، رو به کبوتر
کـرد و گفـت: « نمـی دانستـم کاهـو این قـدر خوشمـزه
است!»
کبوتر گفت: « وقـتـی آدم واقعـا" گرسنـه است، حتی
کاهو هم به دهـانش لذیـذ می آید.»
ششم و متوسطه اول...برچسب : نویسنده : golzhya بازدید : 172