فاصله ی بین من و بهشت، جز شمشیرها نیست!

ساخت وبلاگ

   امام حسین به زینب ماموریت داده بود که احکام دینی را از طرف

علی بن حسین برای بستگان تبیین کند. سال ها بعد وقتی احمد

بن ابراهیم بر حکیمه، خواهر امام حسن عسکری، در سال 282

قمری وارد شد و دید که از ورای حجاب، مردم سوالات خود را مطرح

می کنند و حکیمه جواب می گوید، تردید در دل احمد بن ابراهیم

افتاده بود که چگونه زنی می تواند به جای امام عمل کند؟!

   حکیمه گفته بود که امام حسن عسکری به امام حسین اقتدا کرده

است. او نیز به زینب وصیت کرده بود. 

   زینب با برادرش، گفت و گوی دیگری دارند که روز عاشورا اتفاق افتاده

است. امام دستور داد که خیمه ها را نزدیک تر به هم بزنند. طناب های

خیمه ها را به یکدیگر متصل کردند. همه ی پستی و بلندی ها بررسی

شد که مجال نفوذ دشمن فراهم نباشد. سپس در حاشیه ی پشت

اردوگاه، در جوار خیمه های زنان و کودکان، خندق کندند تا مطمئن باشند

دشمن نمی تواند از آن نقطه حمله کند و تنها از جلو با هم رو به رو

می شوند. نافع بن هلال در تمام این طرح ها و کارها همراه امام بود.

   امام و یاران و خانواده اش، تمام شب را به نماز و نیایش و اشک

گذراندند. صدای مناجات و دعا در صحرا پیچیده بود. هیچ کدام از شهیدان

فردا و نیز زنان اهل بیت، آن شب لحظه ای نیارمیدند.

   حبیب بن مظاهر، غرق لبخند و تبسم بود! یزید بن حصین تمیمی به

او گفت: حالا وقت خنده است؟!

   گفت: چه وقت بهتر از امشب وقت شادمانی است؟!

   بریر با عبدالرحمن انصاری شوخی می کرد. عبدالرحمن گفته بود:

حالا چه وقت شوخی است؟!

   بریر گفته بود: همه ی آنانی که مرا می شناسند، می دانند که چه

آن وقتی که جوان بودم و چه حالا که پیر شده ام، اهل شوخی نبوده ام،

اما الان می بینم که فاصله ی من و بهشت جز شمشیرها، چیز دیگری

نیست!

 

+ نوشته شده در جمعه ۲۱ شهریور ۱۳۹۹ ساعت 19:8 توسط بهمن طالبی  | 

ششم و متوسطه اول...
ما را در سایت ششم و متوسطه اول دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golzhya بازدید : 144 تاريخ : شنبه 22 شهريور 1399 ساعت: 12:16